عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست... "احمد شاملو "


اشک رازیست، لبخند رازیست، عشق رازیست

 

 اشک آن شب لبخند عشقم بود

 

قصه نیستم که بگویی

 

نغمه نیستم که بخوانی

 

صدا نیستم که بشنوی

 

یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی

 

من درد مشترکم مرا فریاد کن

 

درخت با جنگل

 

 سخن می گوید

 

علف با صحرا

 

 ستاره با کهکشان

 

و من با تو

 

 سخن می گویم

 

نامت را به من بگو

 

دستت را به من بده

 

حرفت را به من بگو

 

 قلبت را به من بده

 

من ریشه های تو را در یافتم

 

 با لبانت برای همه لب ها سخن گفته ام

 

و دست هایت با دستان من آشناست

 

در خلوت روشن با تو گریسته ام

 

برای خاطر زندگان

 

 و در گورستان  تاریک با تو خوانده ام زیبا ترین سرود ها را

 

زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زندگان بوده اند

 

دستت را به من بده دست های تو با من آشناست

 

ای دیر یافته با تو سخن می گویم

 

بسان ابر که با طوفان

 

بسان علف که با صحرا

 

بسان باران که با دریا

 

 بسان پرنده که با بهار

 

 بسان درخت که با جنگل

 

سخن می گوید

 

زیرا که من ریشه های تو را دریافتم

 

زیرا که صدای من با صدایی تو آشناست...

 


 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.