ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هرچه کردی تا فراموشت کنم بی فایده ست
عاشقم من توبه کردن لاجرم بی فایده ست
دوری از یک دلبر شیرین کجا باشد روا
سعی تو در امتحان آخرم بی فایده ست
بیش از این دورم مکن با قهر از اعماق خود
گر کنی پرتم به ساحل دیگرم بی فایده ست
دردعاشق را نباشد دردهای جسم و جان
پس علاج درد من با مرهمم بی فایده ست
ای دریغا حرف عاشق را نمی فهمد کسی
گوش کر را هم نوای زیر و بم بی فایده ست
چشم هایم یک سوال از چشم تو دارد چرا
التماس با این دو چشمان ترم بی فایده ست؟
با تو هستم عشق شور انگیز، گریانم مکن
از شروع عاشقی ؛ زار و پشیمانم مکن
نرم نرمک آمدم با شوق دیدارت ولی
با فراغ دیگرت ، مجنون دورانم مکن
من که درعشق تو دائم در گدازم نازنین
حرفی از دوزخ مگو ، آتش براین جانم مکن
وعده وصل و بهشت و حوریانم می دهی؟!
زحمت حوری مکش؛ این گونه درمانم مکن
یوسف مصرم ، بیا از چاه بیرونم بکش
بیش از این ها ، این چنین، درحصر و زندانم مکن
باب میلت می شوم؛ تنها کمی رخصت بده
با تو از نو می شوم ؛ چون نقطه پایانم مکن